۱۲ دی ۹۳ ، ۲۰:۲۸
مقاله مختصر در مورد ولایت فقیه
ولایت فقیه ، مقاله ای مختصر درباره ولایت فقیه ( ولایت فقیه،حکومت اسلامی )
معنای فقیه :
فقیه یعنی کسی که در احکام فرعی و برنامه های عملی دین اسلام از تجربه و تخصّص کافی برخوردار است .و قدرت استخراج احکام شرعی و قوانین اسلامی را از منابع آن دارد .
معنای ولایت :
ولایت به معنای سرپرستی و تصدّی امر است که در مورد شیء یا اشیاء ، شخص یا اشخاص تحقّق می یابد ، و معنای دیگری مثل دوستی و نصرت دارد که آنها نیز بی مناسبت با معنای تصدّی نیستند . سرپرستی فرزند برای پدر نوعی ولایت است ، امّا مفهوم ولایت در رابطه با جامعه همان حکومت است و شخص حاکم را ولی مسلمین یا ولی امر می نامند .
اهمیّت ولایت :
واژه ولی ، ولایت و دیگر مشتقات آن 233 بار در قرآن به کار رفته ، مانند آیۀ زیر :
« ای کسانی که ایمان آورده اید ، خدا را اطاعت کنید و از فرستادۀ او و اولی الامر ( صاحبان امرتان ) اطاعت نمایید » ( نساء – آیۀ 59 )
روایت : امام باقر علیه السّلام فرمود اسلام بر پنج چیز بناء شده است : بر نماز و زکات و حج و روزه و ولایت صحابۀ حضرت پرسید کدام یک از این پنج چیز برتر است ؟ فرمود ولایت برتر است . زیرا کلید چهار چیز دیگر می باشد ، و ولی بر آنها راهنمایی می کند . ( ولایت فقیه جلد 1 صفحه 13 )
خصوصیّات ولی فقیه : 1
- فقیه بودن 2- عدالت و تقوا 3- تدبیر 4- شجاعت
مفهوم ولایت مطلقه :
فقها ، اقسام ولایت را که نام می برند ، محدودۀ هر یک را مشخص میسازند ، مثلاً ولایت پدر بر دختر در امر ازدواج ، ولایت وصی یا قیّم شرعی بر صغار و ... ولی هنگامی که ولایت فقیه را مطرح می کنند ، دامنۀ آن را گسترده تر دانسته و در تمامی ابعاد سیاست مداری و مصالح عمومی مسلمانان و ملّت که بسیار پر دامنه است میدانند . بنا براین ولایت فقیه مانند دیگر ولایت ها محدود و یک بعدی نیست بلکه در رابطه با تمامی احکام اسلام و تمامی مصالح امّت می باشد .
حکم ولی فقیه :
بازگشت ولایت فقیه به ولایت فقه و عدل و تدبیر است ، یعنی شخصیّت حقوقی فقیه است که بر مردم حکومت می کند نه شخصیّت حقیقی او . و به تعبیر دیگر حکم خداست که بر مردم حکومت می کند نه شخص فقیه . لذا در روایات اهل بیت علیهم السّلام ردّ حکم فقیه ردّ حکم خدا و موجب شرک به خدا دانسته شده . ( وسائل الشیعه جلد 18 صفحه 99 )
انواع حکومت :
۱- حکومت فرد بر مردم ( استبدادی ، سلطنتی )
۲- اقلیّت ناچیز بر اکثریّت ( سوسیالیستی ، کمونیستی ، حزب بر مردم )
3- اکثریّت بر اقلیّت ، دموکراسی ، انتخابات
4- حکومت انبیاء : حکومت خدا بر مردم ، ولایت انبیاء با اجازۀ خداست .
در حکومت دموکراتیک وضع قوانین بر اساس خواست مردم است ( شراب مجاز می شود ، گاو پرستی محترم می شود و ...)
ولی در حکومت انبیاء قوانین بر اساس خواست خداوند متعال و نیازهای حقیقی و فطری مردم است اگر چه بر خلاف هوس آنها باشد .
« و چه بسا چیز ها که شما از آن کراهت دارید در حالی که خیرتان در آن است و چه بسا چیزها که شما دوست میدارید در حالی که شرّ شما در آن است و خدا خیر و شرّ شما را میداند و شما نمی دانید » ( بقره – آیۀ 216 )
پیامبر اکرم صلّ الله علیه و آله فرمودند :ای بندگان خدا ، شما همانند بیمارانید و خداوند مانند طبیب ، مصلحت بیماران به دست طبیب است نه چیزی که مریض می خواهد و نسبت به آن اظهار تمایل می کند ، تسلیم امر الهی شوید تا به گروه نجات یافتگان بپیوندید . ( مجموعه ورام جلد 2 ) . ولایت و حکومت فقیه از نوع چهارم یعنی حکومت انبیاء است .
دلایل عقلی ولایت فقیه :
1-تمام احکام الهی و دستورات اسلامی اعم از سیاسی ، عبادی ، قضایی ، اجرایی ، اجتماعی و اقتصادی و ...که در زمان حضور ائمه اطهار علیهم السّلام باقی بوده ، در زمان غیبت بلکه تا قیام قیامت باقی است ، زیرا که شریعت پیامبر آخرین دین و کاملترین دین است ، و بقاء و حفظ و اجرای این دستورات همان گونه که برای بعد از وفات پیامبر (ص) مستلزم وجود امام و مقام امامت بوده ، در زمان غیبت نیز مستلزم حکومت و ولایتی است که آن دستورات را از دستبرد اجانب و تغییر ، حفظ و در جامعه اجرا نماید .
امام صادق علیه السلام : حلالُ مُحَمَّدٍ (ص) حلالٌ ابداً الی یَومِ القیامت ، و حَرامُهُ حَرامٌ اَبَداً اِلی یَومِ القیامَت ( کافی باب بدعت )
2-در آیات قرآنی و روایات اهل بیت علیهم السّلام و فتاوای فقها ، مراجعه به حاکمان طاغوت برای احقاق حق ، و رفع مخاصمه ممنوع و حرام دانسته شده و این مساله تا آن حد اهمیّت دارد که اگر شخصی مدّعی ، مالش را به واسطۀ حکم حاکم طاغوت از خصمش بگیرد تصرّف در آن مال حرام خواهد بود . ( وسائل جلد 8 صفحه 99 )
3- برای حاکم در حکومت اسلامی دو شرط مهمّ فقاهت و عدالت مقرّر شده که اگر شخصی واجد آن شرایط نباشد حقّ رهبری امّت اسلامی را نخواهد داشت ، و اگر بدون این شرایط زمام امور مسلمین را در دست بگیرد به عنوان حاکم طاغوت شناخته میشود .
4- خداوند برای هدایت انسانها و جلوگیری از هرج و مرج و حفظ حقوق مستضعفین و ردّ ظلم ظالمین و تبیین احکام الهی و اجرای آن در جوامع بشری ، انبیاء و سپس اولیاء را فرستاده و رهبری آنان و وجوب اطاعت از آنها را به مردم خبر داده است . عیناً همان مساله در زمان غیبت متصوّر است ، چرا که خداوند امّت اسلامی را در زمان غیبت به حال خود وانگذاشته و آنان را به صورت هرج و مرج به جان هم نینداخته و همچون طعمه ای به دست گرگان اجانب نسپرده است ، بلکه قطعاً برای رهبری آنان فکری شده ، وگرنه در نتیجۀ آن هرج و مرج و مهمل گذاشتن نابودی امّت اسلامی قطعی خواهد بود و این موضوع نه با بقای تکلیف سازگار است و نه با حکمت خدای حکیم مطابقت دارد .
5-حفظ سرزمین های اسلامی از تجاوز متجاوزین و تهاجم بیگانگان از مهمترین واجبات شمرده شده (جهاد) و حفظ آنها نیز بدون حکومت و نظم و انسجام میسّر نخواهد بود .
6- لزوم همراهی قضاوت با حکومت :
الف) در ثبوت منصب فتوا و قضاوت برای فقهاء در زمان غیبت ( بر اساس دستورات اسلامی ) کسی تردید نکرده و همگان بر این امر متّفقند
ب) قضاوت هم در مسائل خُرد (مثل مسائل خانوادگی) است هم در مسائل کلان کشور که نیاز به حکومت و تشکیلات دارد .
ج) حکم قاضی باید پشتوانۀ اجرایی داشته باشد تا ارزشمند شود .
کتابهای مرجع : 1- تحقیقی پیرامون ولایت فقیه ( حبیب الله طاهری )
2- ولایت فقیه ( محمّد هادی معرفت )
بر گرفته از سایت گفتمان دینی
۹۳/۱۰/۱۲